search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...« روز هفتم: هيچی | Main | روز نهم: آدم سگ بشه، مادر نشه »
روز هشتم: پيکانسواری با درهای باز
نمیدانم امسال چه خبر شده است، پر اميدترين و پر سر و صداترين فيلمهای جشنواره اصلا چنگی به دل نمیزنند، نه در داستان، نه در کارگردانی و نه در بازيگری. جشنوارهی امسال ـ در بهترين حالت ـ متوسطترين دورهایست که به ياد دارم، بدون حتی يک شاهکار.
«بيد مجنون» مجيد مجيدی هم چنگی به دل نزد. البته اصولا سينمای مجيدی، سينمای مورد علاقهی من نيست و با آن ارتباط برقرار نمیکنم؛ باران را به زحمت تا آخر ديدم و هيچوقت نتوانستم تا آخر رنگ خدا را ببينم. بيد مجنون هم مثل باقی فيلمهای کارگردانش است؛ با پيامهای اخلاقی که از بس واضح بيان میشوند آدم را از هرچه اخلاقگرايیست نااميد میکنند، مثلا نگاه کنيد به آن دو صحنهای که دوربين بهروی يک مورچهی در حال دانه بردن زوم میکند، از اين بدتر هم میشود سينمای معناگرا ساخت؟
اما از داستان کلی و نتيجهگيریهای اخلاقی آزاردهندهی فيلم که بگذريم، فيلم لحظات خيلی خوبی هم دارد که بيشتر مديون بازی خيلی خوب پرويز پرستويیست. مثل سکانس بهشدت زيبا و ماندگار بينا شدن شخصيت اول فيلم و بعد از آن نوع راه رفتن و نگاه کردن و گام برداشتناش. کلا فصلی که پرستويی پس از بينا شدن دنيای اطراف خودش را کشف میکند فصل خيلی خوبیست. در ميان نامزدهای بهترين بازيگر مرد بهنظرم تنها کسی که لياقت سيمرغ را دارد پرويز پرستويیست.
«باغهای کندلوس» هم در ادامهی مسيریست که ايرج کريمی با دو فيلم قبلیش شروع کرده، يک فيلم غيرمتعارف ـ البته نه از آن غيرمتعارفهايی که آدم را از هر چه فيلمست بيزار میکنند ـ با جزئيات جذاب که بيش از هرچيز نشاندهندهی خلاقيت و تجربهگرايی کارگرداناش است. اما متاسفانه باغهای کندلوس هم آن چيزی نيست که انتظار میرفت. جدا از ريتم کندش و سکتههايی که در روايت داستانش دارد، خيلی در درگير کردن تماشاگر موفق نيست.
اما فيلم تک صحنههايی خيلی خوبی دارد که اگر خارج از کليت فيلم به آنها نگاه کنيد، خيلی جذاب هستند و در اجرا هم خوب درآمدهاند. مثل آن صحنهای که کاوه با آبان در حال نماز خواندن حرف میزند و با او به رکوع میرود و سجده میکند و يا آن فصل رقص ميان قاب درها. راننده ترکی هم که وظيفهش فقط بکسل کردن ماشينهاست از جنس همان شخصيتهای فرعی دوستداشتنیست که کريمی بهشدت آنها را دوست دارد و مهمترين ديالوگهايش را از زبان آنها بيان میکند؛ مثل نعشکش فيلم اولش. محمدرضا ناجی خيلی خوب نقش يک رانندهی ترک زبان عارف مسلک را که در داستان نمادی از فرشتهی مرگ است را بازی میکند.
با اين حال، به نظرم هنوز هم بهترين فيلم کريمی، فيلم اولش است؛ «از کنار هم میگذريم».
اما بدون شک شگفتی امروز جشنواره، «جايی برای زندگی» بود که متاسفانه جايگزين The Motorcycle Diaries در جدول نمايش شد. يک فيلم فوقالعاده بیهدف که سعی کرده بود ضعف داستان و فيلمنامه و کارگردانیاش را با نماهای عظيم و بازيگران معروف پنهان کند. فيلمهايی از جنس جايی... که شخصيتهايشان در داستان از هم جدا میشوند و قرار است داستانشان بهطور موازی روايت شوند بيش از هرچيز به يک فيلمنامهی خوب نياز دارند و يک تدوين درست و حسابی. اما متاسفانه فيلم محمد بزرگنيا اصلا نمیتواند سه چهار شخصيت اصلیاش را همزمان در داستان پيش ببرد و مثلا از ميانههای فيلم ديگر اثری از هديه تهرانی نمیبينيد. علاوه بر اينها فيلم يک موسيقی خيلی خيلی گلدرشت هم داشت که کاملا بر فيلم سوار بود و توی ذوق میزد. نمیدانم مجيد انتظامی تا کی میخواهد خودش را تکرار کند.
«صحنههای خارجی» را هم تا نيمههايش ديدم، اثر بامزه و تجربهگرايی بود که شاهکار نيست اما برای فيلم اول يک کارگردان که نمیخواهد شبيه ديگران باشد تجربهی خيلی خوبیست. فيلم انتقادهای صريح و بامزهای به زندگی تهرانیها داشت که يک بار ديدنش را پيشنهاد میکنم.
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/358
Comments
سلام خوشبحالتون فردا ميتونين گيلانه رو ببينين امسال علاوه بر اينکه هيچ فيلم شاهکاري تو جشنواره نيست برنامه ريزي فيلما هم زياد خوب نيست ...
فعلا
arefe | February 8, 2005 01:55 AM
داداشی جونم،دلیلش را یکبار برات توضیح دادم !!!
برای اینکه امسال بدون خواهرات رفتی جشنواره !!
ساناز | February 8, 2005 03:35 AM